نجوم

ساخت وبلاگ

نجوم...
ما را در سایت نجوم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : میلاد احمدی milad7813 بازدید : 190 تاريخ : دوشنبه 14 اسفند 1391 ساعت: 21:47



جهت‌یابی

انواع روش های جهت یابی و یافتن مسیر برای زمانی که کوهستان ، جنگل ، دشت یا بیایان گم شده ایم چگونه امکانپذیر است؟ جهت یابی چیست و چگونه به ما کمک می کند؟

یافتن جهت‌های جغرافیایی را جهت‌یابی گویند. جهت‌یابی در بسیاری از موارد کاربرد دارد. برای نمونه وقتی در کوهستان، جنگل، دشت یا بیابان گم شده باشید، با دانستن جهت‌های جغرافیایی، می‌توانید به مکان مورد نظرتان برسید. یکی از استفاده‌های مسلمانان از جهت‌یابی، یافتن قبله برای نماز خواندن و ذبح حیوانات است. کوهنوردان، نظامیان، جنگل‌بانان و ... هم به دانستن روش‌های جهت‌یابی نیازمندند.

هرچند امروزه با وسایلی مانند قطب‌نما یا GPS می‌توان به راحتی و با دقت بسیار زیاد جهت جغرافیایی را مشخص کرد، در نبود ابزار، دانستن روش‌های دیگر جهت‌یابی مفید و کاراست. در اینجا به برسی انواع روش های جهت یابی خواهیم پرداخت.

 

 جهت‌های اصلی و فرعی

اگر رو به شمال بایستیم، سمت راست‌مان مشرق (شرق، باختر)، سمت چپ‌مان مغرب (غرب، خاور) و پشت سرمان جنوب است. 

این چهار جهت را جهت‌های اصلی می‌نامند. بین هر دو جهت اصلی یک جهت فرعی وجود دارد. مثلاً نیمساز جهت‌های شمال و شرق، جهت شمالِ شرقی (شمالِ شرق) را مشخص می‌کند.

با دانستن یکی از جهت‌ها، بقیهٔ جهت‌ها را می‌توان به سادگی مشخص نمود. مثلاً اگر به سوی شمال ایستاده باشید، دست راست شما شرق، دست چپ شما غرب، و پشت سر شما جنوب است.

 

روش‌های جهت‌یابی

 برخی روش‌های جهت‌یابی مخصوص روز، و برخی ویژهٔ شب اند. برخی روش‌ها هم در همهٔ مواقع کارا هستند.

توجه شود که: بسیاری از این روش‌ها کاملاً دقیق نیستند و صرفاً جهت‌های اصلی را به صورت تقریبی‌ مشخص می‌کنند. برای جهت‌های دقیق باید از قطب‌نما استفاده کرد، و میل مغناطیسی و انحراف مغناطیسی آن را هم در نظر داشت.

آن‌چه گفته می‌شود اکثراً مربوط به نیمکره شمالی است؛ به طور دقیق‌تر، بالای ۲۳٫۵ درجه (بالای مدار رأس‌السرطان). در نیم‌کره جنوبی در برخی روش‌ها ممکن است جهت شمال و جنوب برعکس آن‌چه گفته می‌شود باشد.

 

 

روش‌های جهت‌یابی در روز

 جهت‌یابی با سمت خورشید

1- خورشید صبح تقریباً از سمت شرق طلوع می‌کند، و شب تقریباً در سمت غرب غروب می‌کند.

این مطلب فقط در اول بهار و پاییز صحیح است؛ یعنی‌ در اولین روز بهار و پاییز خورشید دقیقاً از شرق طلوع و در غرب غروب می‌کند، ولی در زمان‌های دیگر، محل طلوع و غروب خورشید نسبت به مشرق و مغرب مقداری انحراف دارد. در تابستان طلوع و غروب خورشید شمالی‌تر از شرق و غرب است، و در زمستان جنوبی‌تر از شرق و غرب می‌باشد. در اول تابستان و زمستان، محل طلوع و غروب خورشید حداقل حدود ۲۳٫۵ درجه با محل دقیق شرق و غرب فاصله دارد، که این خطا به هیچ وجه قابل چشم پوشی‌ نیست. در واقع از آن‌جا که موقعیت دقیق خورشید با توجه به فصل و عرض جغرافیایی متغیر است، این روش نسبتاً غیردقیق است.

تنها جایی که خورشید همیشه دقیقاً از شرق طلوع و در غرب غروب می‌کند، استواست.

2- در نیمکرهٔ شمالی زمین، در زمان ظهر شرعی خورشید همیشه دقیقاً در جهت جنوب است و سایهٔ اجسام رو به شمال می‌افتد.

ظهر شرعی یا ظهر نجومی در موقعیت جغرافیایی شما، دقیقاً هنگامی است که خورشید به بالاترین نقطه خود در آسمان می‌رسد. در این زمان، سایهٔ شاخص به حداقل خود در روز می‌رسد، و پس از آن دوباره افزایش می‌یابد؛ همان زمان اذان ظهر.

 

برای دانستن زمان ظهر شرعی می‌توانید به روزنامه‌ها مراجعه کنید یا منتظر صدای اذان ظهر باشید. ظهر شرعی حدوداً نیمه بین طلوع آفتاب و غروب آفتاب است.

3- حرکت خورشید از شرق به غرب است؛ و این هم می‌تواند روشی برای یافتن جهت‌های جغرافیایی باشد.

 

جهت‌یابی با سایهٔ چوب(شاخص)

شاخص، چوب یا میله‌ای نسبتاً صاف و راست است (مثلاً شاخه نسبتاً صافی از یک درخت به طول مثلاً یک متر) که به طور عمودی در زمینی مسطح و هموار و افقی(تراز و میزان) فرو شده است.

 

روش اول: نوک(انتهای) سایهٔ شاخص روی زمین را [مثلاً با یک سنگ] علامت‌گذاری می‌کنیم. مدتی (مثلاً ده-بیست دقیقه بعد، یا بیشتر) صبر می‌کنیم تا نوک سایه چند سانتیمتر جابه‌جا شود. حال محل جدید سایهٔ شاخص (که تغییر مکان داده است) را علامت‌گذاری می‌نماییم. حال اگر این دو نقطه را با خطی به هم وصل کنیم، جهت شرق-غرب را مشخص می‌کند. نقطهٔ علامت‌گذاری اول سمت غرب، و نقطهٔ دوم سمت شرق را نشان می‌دهد. یعنی اگر طوری بایستیم که پای چپ‌مان را روی نقطهٔ اول و پای راستمان را روی نقطهٔ دوم بگذاریم، روبروی‌مان شمال را نشان می‌دهد، و رو به خورشید (پشت سرمان) جنوب است.

از آن‌جا که جهت ظاهری حرکت خورشید در آسمان از شرق به غرب است، جهت حرکت سایهٔ خورشید بر روی زمین از غرب به شرق خواهد بود. یعنی در نیم‌کره شمالی سایه‌ها ساعتگرد می‌چرخند.

هر چه از استوا دورتر بشویم، از دقت پاسخ در این روش کاسته می‌شود. یعنی در مناطق قطبی (عرض جغرافیایی بالاتر از ۶۰ درجه) استفاده از آن توصیه نمی‌شود.

در شب‌های مهتابی هم از این روش می‌توان استفاده کرد: به جای خورشید از ماه استفاده کنید.

 

 

روش دوم(دقیق‌تر): محل سایهٔ شاخص را زمانی پیش از ظهر علامت گذاری می‌کنیم. دایره‌ یا کمانی به مرکز محل شاخص و به شعاع محل علامت‌گذاری شده می‌کشیم. سایه به تدریج که به سمت شرق می‌رود کوتاه‌تر می‌شود، در ظهر به کوتاه‌ترین اندازه‌اش می‌رسد، و بعداز ظهر به تدریج بلندتر می‌گردد. هر گاه بعد از ظهر سایهٔ شاخص از روی کمان گذشت (یعنی سایهٔ شاخص هم‌اندازهٔ پیش از ظهرش شد) آن‌جا را به عنوان نقطهٔ دوم علامت‌گذاری می‌کنیم. مانند روش پیشین، این نقطه سمت شرق و نقطهٔ پیشین سمت غرب را نشان می‌دهد.

در واقع هر دو نقطه سایهٔ هم‌فاصله از شاخص، امتداد شرق-غرب را مشخص می‌کنند.

با این‌که روش پیشین نسبتاً دقیق است، این روش دقیق‌تر است؛ البته وقت بیشتری برای آن لازم است.

برای کشیدن کمان مثلاً طنابی(مانند بند کفش، نخ دندان) را انتخاب کنید. یک طرف طناب را به شاخص ببندید، و طرف دیگرش را به یک جسم تیز؛ به شکلی که وقتی طناب را می‌کشید دقیقاً به محل علامت‌گذاری شده برسد. نیم‌دایره‌ای روی زمین با جسم تیز رسم کنید.

وقتی سایهٔ شاخص به حداقل اندازهٔ خود می‌رسد(در ظهر شرعی)، این سایه سمت جنوب را نشان می‌دهد (بالای

۲۳٫۵ درجه).

 

جهت‌یابی با ساعت عقربه‌دار

ساعت مچی معمولی (آنالوگ، عقربه‌ای) را به حالت افقی طوری در کف دست نگه می‌داریم که عقربهٔ ساعت‌شمار به سمت خورشید اشاره کند. در این حالت، نیمسازِ زاویه‌ای که عقربهٔ ساعت‌شمار با عدد ۱۲ ساعت می‌سازد (زاویهٔ کوچک‌تر، نه بزرگ‌تر)، جهت جنوب را نشان می‌دهد. یعنی مثلاً اگر چوب‌کبریتی را [به طور افقی] در نیمهٔ راه میان عقربهٔ ساعت‌شمار و عدد ۱۲ ساعت قرار دهید، به طور شمالی-جنوبی قرار گرفته‌است.

 

نکات

این که گفته شد عقربهٔ کوچک ساعت به سمت خورشید اشاره کند، یعنی این‌که اگر شاخصی [مثلاً چوب‌کبریت] ای که در مرکز ساعت قرار دهیم، سایه‌اش موازی با عقربهٔ ساعت‌شمار و در جهت مقابل آن باشد. یا این‌که سایهٔ عقربهٔ ساعت‌شمار درست در زیر خود عقربه قرار گیرد. یا مثلاً اگر چوبی ده-پانزده سانتیمتری را در زمین به‌طور عمودی قرار دهیم، ساعت روی زمین به شکلی قرار گرفته باشد که عقربهٔ ساعت‌شمارش موازی با سایهٔ چوب باشد.

دلیل این‌که زاویه بین عقربهٔ ساعت‌شمار و ۱۲ را نصف می‌کنیم این است که: وقتی خوشید یک بار دور زمین می‌چرخد، ساعت ما دو دور می‌چرخد(دو تا ۱۲ ساعت). یعنی گرچه روز ۲۴ ساعت است (و یک دور کامل را در ۲۴ ساعت طی می‌کند)، ساعت‌های ما یک دور کامل را در ۱۲ ساعت طی می‌نماید. اگر ساعت ۲۴ ساعته‌ای می‌داشتید، که دور آن به ۲۴ قسمت مساوی تقسیم شده بود، هر گاه عقربهٔ ساعت‌شمار را رو به خورشید می‌گرفتید عدد ۱۲ ساعت همیشه جهت جنوب را نشان می‌داد.

این روش وقتی سمت صحیح را نشان می‌دهد، که ساعت مورد نظر درست تنظیم شده باشد. یعنی اگر در بهار و تابستان ساعت‌ها را نسبت به ساعت استاندارد یک‌ساعت جلو می‌برند، ما باید آن را تصحیح کنیم(ابتدا ساعت‌مان را یک ساعت عقب ببریم سپس روش را اِعمال کنیم؛ یا نیمساز عقربهٔ ساعت‌شمار را [به جای 12] با 1 حساب کنید). همچنین در همهٔ سطح یک کشور معمولاً ساعت یکسانی وجود دارد، که مثلاً در ایران حدود یک ساعت متغیر است (ایران تقریباً بین دو نصف‌النهار قرار دارد؛ لذا ظهر شرعی در شرق و غرب ایران حدوداً یک ساعت فاصله دارد.) ساعت صحیح هر مکان همان ساعتی است که هنگام ظهر شرعی در آن در طول سال، اطراف ساعت ۱۲ ظهر است. در واقع برای تعیین دقیق جهت‌های جغرافیایی ساعت باید طوری تنظیم باشد که هنگام ظهر شرعی ساعت ۱۲ را نشان دهد.

روش ساعت مچی تا ۲۴ درجه امکان خطا دارد. برای دقت بیشتر باید از آن در عرض جغرافیایی بین ۴۰ و ۶۰ درجه [شمالی یا جنوبی] استفاده شود؛ هر چند در عرض جغرافیایی ۲۳٫۵ تا ۶۶٫۵ درجه [شمالی یا جنوبی] نتیجه‌اش قابل قبول است.(البته در نیم‌کردهٔ جنوبی جهت شمال و جنوب برعکس است.) در واقع هر چه به استوا نزدیک‌تر شویم، از دقت این روش کاسته می‌شود. ضمناً هر چه زمان به کار بردن این روش به ظهر شرعی نزدیک‌تر باشد، نتیجهٔ آن دقیق‌تر خواهد بود.

اگر مطمئن نیستید کدام طرف شمال است و کدام طرف جنوب، به یاد بیاورید که خورشید از شرق بر می‌خیزد، در غرب می‌نشیند، و در ظهر سمت جنوب است.

توجه کنید که اگر این روش را در هنگام ظهر شرعی (یعنی ساعت ۱۲) اجرا کنیم، جهت عقربه ساعت‌شمار خود به سوی جنوب است. یعنی مانند همان روش «جهت‌یابی با سمت خورشید»، که گفتیم خورشید در ظهر شرعی به سمت جنوب است.

اگر از ساعت دیجیتال استفاده می‌کنید، می‌توانید ساعت عقربه‌داری را روی یک کاغذ یا روی زمین بکشید (دور دایره‌ای از ۱ تا ۱۲ بنویسید، و عقربهٔ ساعت‌شمار را هم بکشید)، و سپس از روش بالا استفاده کنید.

حتی وقتی هوا آفتابی نیست و خورشید به راحتی دیده نمی‌شود هم گاه سایهٔ خوشید را می‌توان دید. اگر یک چوب‌کبریت را عمود نگه دارید، سایهٔ آن برعکس جهت خورشید می‌افتد.

 

 

روش‌های جهت‌یابی در شب

 جهت‌یابی با ستارهٔ قطبی

 از آن‌جا که ستاره‌ها به محور ستاره‌ قطبی در آسمان می‌چرخند، در نیم‌کرهٔ شمالی زمین ستارهٔ قطبی با تقریب بسیاری خوبی (حدود ۰٫۷ درجه خطا) جهت شمال جغرافیایی (و نه شمال مغناطیسی) را نشان می‌دهد؛ یعنی اگر رو به آن بایستیم، رو به شمال خواهیم بود.

 

برای یافتن ستارهٔ قطبی روش‌های مختلفی وجود دارد:

به وسیلهٔ مجموعه ستارگان «دبّ اکبر»: صورت فلکی دبّ اکبر شامل هفت ستاره‌است که به شکل ملاقه قرار گرفته‌اند: چهار ستاره آن تشکیل یک ذوزنقه را می‌دهند، و سه ستارهٔ دیگر مانند یک دنباله در ادامه ذوزنقه قرار گرفته‌اند. هر گاه دو ستاره‌ای که لبهٔ بیرونی ملاقه را تشکیل می‌دهند (دو ستارهٔ قاعده کوچک ذوزنقه؛ لبهٔ پیالهٔ ملاقه؛ محلی که آب از آن‌جا می‌ریزد) را [با خطی فرضی] به هم وصل کنیم، و پنج برابر فاصله میان دو ستاره، به سمت جلو ادامه دهیم، به ستاره قطبی می‌رسیم.

به وسیلهٔ مجموعه ستاره‌های «ذات‌الکرسی»: صورت فلکی ذات‌الکرسی شامل پنج ستاره است که به شکل W یا M قرار گرفته‌اند. هرگاه (مطابق شکل) ستارهٔ وسط W (رأس زاویهٔ وسطی) را حدود پنج برابرِِ «فاصلهٔ آن نسبت به ستاره‌های اطراف» به سوی جلو ادامه دهیم، به ستارهٔ قطبی می‌رسیم.

 

نکات

صورت‌های فلکی ذات‌الکرسی و دبّ اکبر نسبت به ستارهٔ قطبی تقریباً روبه‌روی یکدیگر، و دور ستاره قطبی خلاف جهت عقربه‌های ساعت می‌چرخند. اگر یکی از آن‌ها پشت کوه پنهان بود، با دیگری می‌توان ستارهٔ قطبی را یافت. فاصلهٔ هر کدام از این دو صورت فلکی تا ستارهٔ قطبی تقریباً برابر است.

اگر برای یافتن ستاره‌ها در آسمان از نقشه ستاره‌یاب (افلاک‌نما) استفاده می‌کنید، به‌خاطر داشته باشید که ستاره‌یاب‌ها موقعیت ستاره‌ها را در زمان، تاریخ و موقعیت جغرافیایی (طول و عرض جغرافیایی) خاصی نشان می‌دهند.

هر چه از استوا به سوی قطب شمال برویم، ستارهٔ قطبی در آسمان بالاتر (در ارتفاع بیشتر) دیده می‌شود. یعنی ستارهٔ قطبی در استوا (عرض جغرافیایی صفر درجه) تقریباً در افق دیده می‌شود، و در قطب شمال(عرض جغرافیایی ۹۰ درجه) تقریباً بالای سر (سرسو، سمت‌الرّأس، رأس‌القدم) دیده می‌شود. بالاتر از عرض جغرافیایی ۷۰ درجه شمالی عملا نمی‌توان با ستارهٔ قطبی شمال را پیدا کرد.

 

جهت‌یابی با هلال ماه

 اگر به دلیل وجود ابر یا درختان نمی‌توانید ستاره‌ها را ببینید، می‌توانید از ماه برای جهت‌یابی استفاده کنید.

ماه به شکل هلال باریکی تولد می‌یابد، و در نیمه‌های ماه قمری به قرص کامل تبدیل می‌شود، و سپس در جهت مقابل هلالی می‌شود. در نیمهٔ اول ماه‌های قمری قسمت خارجی ماه (تحدب و کوژی ماه، برآمدگی و برجستگی ماه) مانند پیکانی جهت غرب را نشان می‌دهد. در نیمهٔ دوم ماه‌های قمری، تحدب ماه به سمت مشرق است.

اگر خطی از بالای هلال به پایین آن وصل کنیم و ادامه دهیم، در نیمهٔ اول ماه قمری شکل p و در نیمهٔ دوم شکل q خواهد داشت.

کره ماه در نیمهٔ اول ماه‌های قمری پیش از غروب آفتاب طلوع می‌کند، و در نیمهٔ دوم پس از غروب، تا پایان ماه که پس از نیمه‌شب طلوع می‌نماید.

پیدا کردن جنوب توسط ماه: اگر خطی فرضی میان دو نوک تیز هلال ماه رسم کرده و آن را تا زمین ادامه دهید، تقاطع امتداد این خط با افق، نقطه جنوب را [در نیم‌کرهٔ شمالی زمین] نشان می‌دهد.

این روش جهت‌یابی چندان دقیق نیست، ولی حداقل راه‌نمایی تقریبی را فراهم می‌سازد. در زمان قرص کامل نمی‌توان از این روش استفاده کرد. وقتی ماه به صورت قرص کامل است، می‌توان به کمک حرکت ظاهری ماه (که از مشرق به طرف مغرب است) جهت‌یابی کرد.

 

روش‌های دیگر جهت‌یابی در شب

حرکت ظاهری ماه در آسمان از شرق به غرب است.

خوشه پروین: دسته‌اى (حدود ده تا پانزده) ستاره، به شکل خوشه انگور، در یک جا مجتمع هستند که به آن مجموعه خوشه‌ پروین می‌گویند. این ستارگان مانند خورشید از شرق به طرف غرب در حرکتند، ولى در همه حال دُمِ آن‌ها به طرف مشرق است.

ستارگان بادبادکی: حدود هفت -هشت ستاره در آسمان وجود دارد که به شکل بادبادک یا علامت سوال می‌باشند. این ستارگان نیز از شرق به غرب حرکت می‌کنند، و در همه حال دنباله بادبادکى آنها به‌طرف جنوب است.

کهکشان راه شیری تودهٔ عظیمی از انبوه ستارگان است که تقریباً از شمال شرقی به جنوب غربی امتداد یافته است. در شمال شرقی این راه باریک است، و هر چه به سمت جنوب غربی می‌رود، پهن‌تر می‌شود. هر چه به آخر شب نزدیک‌تر می‌شویم، قسمت پهن راه شیری به طرف مغرب منحرف می‌شود.

 

 

روش‌های جهت‌یابی، قابل استفاده در روز و شب

 جهت‌یابی با قبله

اگر جهت قبله و میزان انحراف آن از جنوب (یا دیگر جهت های اصلی) را بدانیم، می‌توانیم شمال را تشخیص دهیم. مثلاً اگر در تهران ۳۷ درجه از جنوب سمت به غرب متمایل شویم (یعنی حدوداً جنوب غربی)، به طرف قبله ایستاده‌ایم. پس هرگاه در تهران جهت قبله را بدانیم، اگر ۳۷ درجه از سمت قبله در جهت عقربه‌های ساعت بچرخیم، به طرف جنوب ایستاده‌ایم، و اگر ۱۴۳ درجه (37-180) در خلاف جهت عقربه‌های ساعت بچرخیم، به طرف شمال ایستاده‌ایم.

قبله را از راه‌های مختلفی می‌توان یافت:

قبله‌نما: دقیق‌ترین روش تعیین قبله، به‌وسیلهٔ قبله‌نماست، که آن هم با یک قطب‌نما انجام می‌گیرد؛ و اگر ما قطب‌نما داشته باشیم، با آن قطب را مشخص می‌کنیم!

محراب مسجد: محراب مساجد به طرف قبله است. در نمازخانه‌ها هم معمولاً جهت قبله مشخص شده است.

قبرستان: مرده را در قبر روی دست راست، به سمت قبله می‌خوابانند. پس اگر شما طوری ایستاده باشید که نوشته‌های سنگ قبر را به درستی می‌خوانید، سمت چپ‌تان قبله است.

دستشویی: از آن‌جا که قضای حاجت رو به قبله نباید باشد، معمولاً توالت‌ها را عمود بر قبله می‌سازند. این هم -در جایی که اصول اسلامی ساخت رعایت شده- می‌تواند کمک‌کار باشد.

 

جهت‌یابی با قطب‌نمای دست‌ساز

اگر قطب‌نمایی به همراه نداشتید، ولی اتفاقاً یک سوزن یا میخ کوچک در جیبتان یافتید، این روش کمک‌کار شما در ساخت یک قطب‌نما خواهد بود. البته احتمال استفاده از آن در شرایط واقعی کم است، ولی انجام آن کاری سرگرم‌کننده است.

با مالش دادن یک سوزن فقط در یک جهت به آهن‌ربا -یا حتی احتمالاً چاقوی خودتان-، یا مالیدن آن فقط در یک جهت به پارچهٔ ابریشمی یا پنبه‌ای، سوزنْ مغناطیسی یا قطبی می‌شود؛ مانند سوزن قطب‌نما. (مثلاً با ۳۰ بار مالش دادن سوزن به آهنربا از طرف خودتان به سمت بیرون، سوزن به اندازهٔ کافی خاصیت آهنربایی پیدا می‌کند. همچنین مالش سر سوزن از پایین به بالا بر پارچهٔ ابریشمی باعث می‌شود که سر سوزن نقطه شمال را نشان دهد). حتی می‌توانید آن‌را در یک جهت میان موهای سر خود بکشید. توجه کنید که همیشه فقط در یک جهت مالش دهید.

حال اگر آن‌را روی یک چوب‌پنبه یا پوشال کوچک قرار دهید(سوزن را به چوب‌پنبه چسب بزنید، یا درون آن فرو کنید؛ یا در دو طرف سوزن چوب‌پنبه‌هایی کوچک فرو کنید)، و روی آب (آب راکد یا ظرفی پر از آب) شناور نمایید، مانند یک قطب‌نما عمل می‌کند، و سر سوزن رو به شمال می‌چرخد. برای این‌که سمت شمال و جنوب سوزن را اشتباه نکنید، این نکته را در نظر بگیرید که -در نیمکرهٔ شمالی زمین- آن سمت قطب‌نما که تقریباً رو به خورشید و ماه است، سمت جنوب است، زیرا آن‌ها در قسمت جنوبی آسمان قرار دارند. همچنین می‌توانید سوزن را با یک آهنربا امتحان کنید، و سپس سمت شمال را با علامتی روی آن مشخص نمایید.

روش دیگر ساخت آهنربا این است که یک میله یا سوزن آهنی یا فولادی را در جهت میدان مغناطیسی زمین تراز کنیم، و سپس آن‌را حرارت داده یا بر آن ضربه وارد کنیم. حال اگر این آهنربا را روی سطحی با اصطکاک کم قرار دهیم (روی یک تکه چوب کوچک در آب شناور سازید، یا مثلاً سوزن را با یک ریسمان غیرفلزی آویزان(معلق) نمایید) قطب‌نمای ما کار می‌کند؛ یعنی میله آن‌قدر می‌چرخد تا در راستای میدان مغناطیسی زمین (شمالی-جنوبی) قرار گیرد.

مغناطیسی کردن سوزن با باتری: اگر سیمی را دور سوزن بپیچانید و برای چند دقیقه سر سیم را به ته باتری وصل کنید، سوزن مغناطیسی می‌شود.

به دلیل کشش سطحی آب، می‌توان سوزن را به تنهایی روی سطح آن شناور کرد. مثلاً می‌توان سوزن را روی کاغذی گذاشت، و کاغذ را روی آب گذاشت. اگر کاغذ روی آب بماند که بهتر، و اگر کاغذ در آب فرو برود احتمالاً سوزن روی آب باقی می‌ماند. اگر سوزن را با گریس یا روغنی غیرقابل‌حل در آب چرب کنید (مثلاً با مالش سوزن به موهای خود سوزن را چرب نمایید)، کار آسان‌تر خواهد شد. چرب بودن سوزن سبب می‌شود که سوزن روی سطح آب شناور بماند.

 

جهت‌یابی با نشانه‌های طبیعی

هرگونه‌ای از درختان برش‌ها و خصوصیات خاصّ خود را دارد. باد و آفتاب بر درختان تأثیر می‌گذارند و این سرنخی است برای محاسبه جهت شمال-جنوب.

این روش‌ها خیلی قابل اطمینان نیستند. مثلاً «باد غالب» ممکن است حالت عادی را به طور قابل‌ملاحظه‌ای تغییر دهد و باعث تغییر و انحراف آن شود. همچنین در جنگل‌های انبوه -به دلیل عدم نفوذ و رسوخ آفتاب درون آن‌ها- برخی روش‌ها کارا نخواهند بود. اگر از علامت‌های طبیعی استفاده می‌کنید، برای تصمیم‌گیری، باید هر چند تا علامت مختلف را که می‌توانید پیدا کنید.

بسیاری از روش‌های زیر بر اساس آفتاب هستند: در نیمکرهٔ شمالی زمین، جهت رو به جنوب در معرض آفتاب بیشتری است. تابش خورشید رشد شاخه‌ها و برگ‌ها را زیاد می‌کند.

1- جهت‌یابی با خزه‌ها و گلسنگ‌ها: سمت شمالی درختان و تخته‌سنگ‌ها، گلسنگ‌ها و خزه‌های بیشتری دارد؛ چرا که نمناک‌تر و مرطوب‌تر از سمت جنوبی آن‌هاست.

خزه در جایی رشد می‌کند که دارای سایه و آب زیادی باشد؛ محل‌های خنک و نمناک. تنهٔ درختان در سمت شمالی سایه و رطوبت بیشتری دارد، و در نتیجه خزه‌ها معمولاً بیشتر در این سمت می‌رویند.

این روش همیشه نتیجهٔ درست به ما نمی‌دهد. 1) هرچند سمت شمالی در سایهٔ بیشتری است، ولی لزوماً رطوبت سمت شمال بیشتر نیست؛ و برای رشد خزه‌ها رطوبت مهم‌تر از سایه است(جایی که رطوبت در آن‌جا بیشتر ماندگار است). 2) گاه ممکن است درختان و پوشش گیاهی مجاور طرف دیگر درخت را هم سایه کند. 3) در یک اقلیم بارانی(جنگل‌ها و بیشه‌های مرطوب) ممکن است همه طرف درخت نمناک باشد(یعنی خزه دور برخی درختان در همه‌طرف رشد کرده؛ البته معمولاً در جهت جنوب بیشتر رشد کرده‌است). 4) ممکن است باد مانع رشد خزه در طرف شمالی درخت شود. 5) در مناطق خشک هم که اصلاً خزه‌ای وجود ندارد!

ضمناً در نظر داشته باشید که معمولاً خزه در جهت نور آفتاب(جنوب) خرمایی رنگ است و در مکان‌های سایه و مرطوب سبز یا طوسی رنگ.

 

2- جهت‌یابی با درختان: از آن‌جا که سمت شمالی درختان در معرض آفتاب کمتری است، درختان در این سمت‌شان شاخ‌وبرگ کمتری دارند.

به دلیل آن‌که آفتاب بیشتر از سمت جنوب می‌تابد، درختان جنوب بهتر و بیشتر رشد می‌کنند. وجود درختانی مانند صنوبر سیاه و سفید، راش، بلوط، درختان آزاد، شاه بلوط هندی، افرا نروژی و درخت اقاقیا صحت این مسئله را ثابت می‌کند. این درخت‌ها در جنوب بیشتر دیده می‌شوند.

پوست درختان قدیمی در سمت رو به آفتاب(جنوب) معمولاً نازک‌تر است.

پوسیده بودن یک طرف از اکثر درختان جنگل، جهت شمال را به ما نشان می‌دهد؛ سمت پوسیده شمال است.

به خاطر نوع تابش خورشید، شاخه‌های جنوبی اکثر درختان افقی‌تر و شاخه‌های شمالی عمودی‌ترند.

در کوه‌های سنگی، کاج‌های انحناپذیر در شیب جنوبی، و صنوبرهای انگلمان در شیب شمالی می‌رویند.

معمولاً درختان برگ ریز در شیب‌های جنوبی تپه‌ها می‌رویند و سراشیب‌های شمالی همیشه سبز است.

زمینِ اطراف ریشهٔ درختان، به سمت جنوب سست‌تر و توخالی‌تر از قسمت شمالی است. پس زمین به سمت شمال سفت‌تر بوده و به خشکی زمین جنوبی نیست.

رشد پوشش گیاهی در سمت جنوبی تپه‌ها بیشتر از سمت شمالی خواهد بود.

 

 

3- جهت‌یابی با تنهٔ درختان بریده‌شده:

اگر مقطع درخت بریده‌شده‌اى را نگاه کنید، تعدادى دایرهٔ هم مرکز را مشاهده خواهید کرد، که هر یک از آنها نشان یک سال عمر درخت می‌باشد.

 درختى که بطور دائم آفتاب به تنه‌اش بتابد، دایره‌هاى نشاندهنده عمر آن درخت در یک سمت به هم نزدیک‌تر شده و در سمت دیگر از هم دور خواهند بود. سمتی که فاصله خطوط حلقه‌های سنی درخت به هم نزدیک‌تر باشد سمت شمال را مشخص می‌کند، و سمتی که خطوط حلقه‌های سنی از هم فاصلهٔ بیشتری داشته باشد سمت جنوب را نشان می‌دهد؛ به علت تابش زیاد آفتاب و رشد شدیدتر آن.

 

4- جهت‌یابی به کمک گل‌ها و گیاهان: گیاهان، و گل‌های درختان تمایل دارند رو به آفتاب قرار بگیرند؛ یعنی جنوب یا شرق.

برخی گیاهان برای جهت‌یابی اشتهار یافته‌اند. مثلاً در آمریکا گُلی وجود دارد که همیشه جهت‌گیری شمالی-جنوبی دارد (رشد برگهایش به سمت خط شمال- جنوب است) و آن را «گیاه قطب‌نما(یا Compass Plant)» و یا «رُزینوید(Rosinweed)» می‌خوانند. نام علمی آن «سیلفیوم لاکینیاتوم» (Silphium laciniatum) است، و مسافران اولیهٔ این سرزمین از این گیاه برای جهت‌یابی استفاده می‌کرده‌اند.

اکالیپتوس استرالیایی هم گیاهی جهت‌یاب است. این گیاه که در سرزمین‌های گرم و خشک می‌روید، برگ‌هایش رو به شمال یا جنوب است.

همچنین درختی به نام «نخل رهنوردان([ یا Traveler’s Palm])» وجود دارد که محور شاخه‌هایش شرقی-غربی اند.

همان‌طور که گفته شد، این که کدام طرف شرق است و کدام طرف غرب، یا کدام یک از طرفین شمال یا جنوب است را می‌توان با توجه به سمت خورشید و ماه در آسمان یا روش‌های دیگر یافت -ماه و خورشید تقریباً در سمت جنوبی آسمان قرار دارند.

5- جهت‌یابی به کمک باد غالب: بادها را از جهتی که می‌وزند، نام‌گذاری می‌کنند مانند باد شمالی از شمال. هر منطقه‌ای باد غالب و برجسته‌ای دارد که در فصل خاص یا گاهی در تمام فصول حکمفرماست. باد غالب، باد خاصی است که وزش آن طولانی‌تر بوده و در جهت خاصی می‌وزد. با دانستن جهت بادهای غالب می‌توانید چهار جهت اصلی را تشخیص دهید.

معمولاً نام باد را از جهتی که وزیده‌است، نام‌گذاری می‌کنند. مثلاً باد شمال یعنی بادی که از شمال به سمت جنوب می‌وزد.

برای جهت‌یابی به کمک باد غالب، 1) ابتدا باید جهت باد غالب منطقه را دانست. 2) سپس باید در جایی که هستیم جهت باد غالب را تشخیص دهیم. برای نمونه، اگر بدانیم که در منطقهٔ ما باد غالب از شرق می‌وزد، و ضمناً جهت باد غالب منطقه را تشخیص دهیم، طرف منشأ باد شرق خواهد بود؛ که با دانستن شرق، دیگر جهت‌های اصلی هم به سادگی یافته می‌شوند.

نکتهٔ اول: اگر جهت باد غالب منطقه‌تان را نمی‌دانید، اطلاعات زیر ممکن است کمک‌کار باشد:

در نواحی معتدل، باد غالب از غرب می‌وزد. (در هر دو نیم کره شمالی و جنوبی)

در نواحی گرمسیری، باد غالب بین مناطق شمال شرقی و جنوب شرقی جریان دارد.

در نواحی استوایی، باد غالب معمولاً از سمت شرق می‌وزد.

نکتهٔ دوم: جهت باد غالب منطقه را تشخیص دهیم:

در هر منطقه‌ای باد غالب ویژگی‌های خاص خود را دارد؛ مثل درجه حرارت، رطوبت و سرعت که در فصول مختلف تغییر می‌کند.

باد غالب بر رشد درختان و گیاهان، جهت جمع شدن برف‌های باد آورنده و در جهت علف‌های بلند تأثیرگذار است. در واقع باد غالب بیشترین تأثیر را بر روی جهت پوشش گیاهی، برف، ماسه یا دیگر اشیای روی سطح زمین دارد.

الف)درختان:

جهت خم شدن اغلب درختان منطقه نشان دهنده جهت وزش باد غالب منطقه است. برای نمونه اگر درختان به طرف شمال منحرف و متمایل شده‌اند، باد غالب محتملا از سمت جنوب وزیده‌است.

اثر دیگری که باد غالب بر درختان دارد این است که: در جهتی که از وزش باد در امان است، شاخ و برگ بیشتری رشد کرده‌است.

در واقع باد ممکن است با صدمه زدن یا خشک کردن شاخه‌های جوان، رشد درخت را کند یا متوقف کند. معمولاً وزش باد، باعث کند شدن رشد درختان می‌شود؛ برعکسِ خورشید، که رشد شاخه‌ها و برگ‌ها را زیاد می‌کند.

در زمستان باد غالب معمولاً با برف و تگرگ همراه است، که باعث شکستن شاخه‌های جوان می‌شود.

درختی که برای تعیین جهت استفاده می‌شود، باید در محلی باز و وسیع باشد. نباید در پناه تپه، درختان دیگر یا ساختمانها باشد. چند تا از درختان نزدیک به هم را مورد آزمایش قرار دهید. مطمئن شوید که درختان هرس نشده باشند.

از آن‌جا که درختان تحت تأثیر عوامل زیادی هستند، و باید یافته‌های خود را با مشاهدهٔ درختان متعددی در همسایگی یکدیگر تأیید کنید.

 

ب)ماسه و برف:

امواج ماسه در بیابان‌ها، و امواج پستی-بلندی‌های برف در مناطق قطبی جهت باد را نشان می‌دهند. البته گاه به خاطر آن‌که این موج‌ها خیلی کوچک‌اند و از چند سانتی‌متر تجاوز نمی‌کنند، برای یافتن باد غالب نمی‌توانند کمک‌کار باشند، زیرا می‌توانند با هر باد تند موضعی به سرعت تشکیل شوند.

در بیابان‌ها انواع مختلف تلماسه‌ها وجود دارند، که شکل آن‌ها جهت باد غالب را نمایان می‌سازد؛ همچنین در مورد تل‌یخ‌های قطب: در مناطقی که به شدت پوشیده از برف‌اند، باد غالب توده‌های برف را می‌راند و آن‌ها را تبدیل به تل‌های برآمده‌ای می‌سازد. این تل‌ها از چند سانتی‌متر تا یک متر ارتفاع دارند، و موازی باد غالب تشکیل می‌شوند. در واقع برف از لحاظ فیزیکی شبیه ماسه عمل می‌کند.

 

ج) نسیم: برخی مناطق الگوی حرکت جریان هوایشان نوسان بیشتری نسبت به جاهای دیگر دارد. مثلاً مردم کنار ساحل یا نسیم دریا مأنوس‌اند. معمولاً بعدازظهرها نسیم مداومی از طرف دریا می‌وزد. در شب هم معمولاً جهت نسیم برعکس می‌شود و از خشکی به سمت دریا می‌وزد. نسیم مشابهی در دره‌ها و کوه‌ها می‌وزد: در روز نسیمی از دره به سمت بالای کوه وزیدن می‌گیرد؛ و در شب برعکس، نسیم از بالا به سمت دره می‌وزد. اگر -مثلاً به کمک نقشه- بدانیم که دریا یا کوه (یا ساحل یا دره) در کدام جهت‌مان است، می‌توانیم جهت‌های اصلی را بیابیم.

 

د) هوای گرم و سرد: در نیم‌کرهٔ شمالی زمین هوایی که از شمال می‌آید معمولاً سردتر از هوایی است که از جنوب می‌آید(بادهای شمالی از بادهای جنوبی سردتر است).

 

هـ) سایر موارد:

اگر گمان می‌کنید که بادی که در لحظه می‌وزد باد غالب منطقه است، می‌توانید به درختان در مسیر باد نگاه کنید. با نگاه به نوک درختان می‌توانید جهت باد را بفهمید.

می‌توانید به تغییر جهت ابرها دقت کنید؛ به‌ویژه ابرهای بلندی که توسط بادهای غالب آورده می‌شوند.

در روی دریا و اقیانوس‌ها بادهای غالب دارای ویژگی‌ها و ابرهای خاص خود هستند.

 

6- جهت‌یابی به کمک رودخانه‌ها:

بسیاری از رودها و نهرها در نیم‌کرهٔ شمالی زمین رو به جنوب سرازیرند، یعنی رو به استوا. این روند عمومی رودهاست، ولی همیشه درست نیست. مثلاً رود نیل -که تماماً در نیم‌کرهٔ شمالی است- به سوی شمال جریان دارد و به مدیترانه می‌ریزد.

 

7- جهت‌یابی به کمک حیوانات و حشرات:

مورچه‌ها خاکِ لانهٔ خود را به سمت جنوب یا شرق می‌ریزند. مورچه‌ها چنین می‌کنند تا در هنگام روز خاکریز‌شان به عنوان سایه‌بانی برایشان عمل کند، تا راحت‌تر کار خود را انجام دهند.

مورچه‌ها خانه‌های خود(مورتپه‌ها) را بر روی شیب‌های جنوب شرقی می‌سازند؛ زیرا خورشید در پاییز و زمستان بیشتر به این قسمت‌ها می‌تابد. آن‌ها مورتپه‌های خود را نزدیک درختان و صخره‌های جنوبی و جنوب شرقی بنا می‌کنند.

اگر شما در کنار برکه یا دریاچه‌ای باشید که پرندگان، ماهیان یا دوزیستان در حال تولیدمثل هستند، در نظر داشته باشید که آن‌ها معمولاً ترجیح می‌دهند در سمت غربی زاد و ولد (تولیدمثل و پرورش) نمایند.

دارکوب(شانه‌به‌سر) معمولاً حفره‌هایش را در سمت شرقی درخت حفر می‌کند.

سنجاب‌ها هم معمولاً در سوراخ‌های سمت شرقیِ درختان خانه و لانه می‌گزینند.

 

8- جهت‌یابی به کمک خانه‌های شهری:

امروزه معمولاً خانه‌ها را به موازات شمال -جنوب یا شرق-غرب می‌سازند؛ یعنی نسبت به جهت‌های اصلی مورب نمی‌سازند. این می‌تواند در تنظیم صحیح جهت‌ها و تصحیح روش‌های تقریبی بالا کمک‌کار باشد. باید توجه کرد که در بسیاری موارد این اصل رعایت نشده است.

روش دقیق‌ آن چنین است: به سایت‌هایی مانند گوگل اِرس(Google Earth) یا کتاب اول(برای تهرانی‌ها) بروید و خانه یا خیابان خود را بیابید. در این سایت‌ها جهت‌های جغرافیایی مشخص شده است(معمولاً شمال سمت بالاست). اگر خانه یا خیابان‌تان دقیقاً مطابق جهت‌های جغرافیایی (موازی با لبهٔ صفحه) باشد، می‌توانید به راحتی 4 جهت اصلی را بیابید، که در جهت دیوارهای خانه‌اند (با این فرض که خانه مستطیلی است). اگر خانه یا خیابان‌تان نسبت به جهت‌های جغرافیایی زاویه دارد، می‌توانید تنظیم مقتضی را انجام دهید.

همچنین می‌توانید به نقشه‌های [چاپی] شهرتان نگاه کنید و ببینید که آیا خیابان‌تان جهت شمالی-جنوبی یا شرقی-غربی دارد، یا نسبت به جهت‌های جغرافیایی انحراف دارد.

 

منبع : سایت نجوم ایران

نجوم...
ما را در سایت نجوم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : میلاد احمدی milad7813 بازدید : 129 تاريخ : دوشنبه 14 اسفند 1391 ساعت: 21:31

۱- شناخت مبانی نجوم1 (آشنایی با کیهان و منظومه شمسی )/ نویسنده:منصور ملک عباسی.- تهران:مدرسه،1381.
2- شناخت مبانی نجوم2 (خورشید، ستارگان و کهکشانها،تاریخ نجوم)/ نویسنده: حمیدرضا گیاهی یزدی.- تهران: مدرسه،1381.
3- اطلس راهنمای آسمان/ نویسنده: ایی کارکوشکا،مترجم:احمدرضا کریمی.- اصفهان:1384.
4- روش پژوهش برای کودکان(ویژه دانش آموزان دوره ابتدایی)/ نویسندگان: محمدحسین بحرالعلومی، عبدالحمید رضوی، فرشید قاسمی.- قم: نشر بخشایش، 1381.
5- راهنمای عملی پژوهش( روش تحقیق) ویژه دانش آموزان/ نویسنده: منوچهر فضلی خانی            [ و دیگران].- تهران: ابوعطا،1385.
6- می خواهم پژوهشگر شوم/ نویسنده: مهدی اسحاقیان.- اصفهان: نوشته، 1382.
 
7- می خواهم مقاله ی علمی بنویسم/نویسنده: سالار فرامرزی.- اصفهان: نوشته،1387.

نجوم...
ما را در سایت نجوم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : میلاد احمدی milad7813 بازدید : 202 تاريخ : دوشنبه 14 اسفند 1391 ساعت: 21:27

پس از گذشت 182 روز مریخی از آغاز ماموریت مریخ‌نورد کنجکاوی بر روی سطح سیاره‌ی سرخ، این ربات موفق شد به کمک مته‌ای که در انتهای بازوی رباتیک آن قرار دارد، سوراخی با قطر 1/6 و عمق 6/4 سانتی‌متر در یک سنگ ایجاد کند. این سنگ نسبتا مسطح که به یاد جانشین مدیر قبلی این ماموریت که در سال 2011 فوت کرد جان کلین (John Klein) نامگذاری شده است، سنگ بستری است که تصور می‌شود می‌تواند اطلاعاتی را از نقش آب در گذشته‌ی مریخ در اختیار ما قرار دهد.

پودر سنگی که در اثر سوراخ‌کاری ایجاد شده در داخل سوراخی در سر مته جای گرفته است و به زودی برای آزمایش به آزمایشگاه‌های کوچکی در داخل مریخ‌نورد منتقل خواهد شد.

پیش از انجام سوراخ‌کاری اصلی، برای اطمینان از کارکرد درست دستگاه‌ها و جنس مناسب سنگ، چند تست ضربه و همچنین یک سوراخ‌کاری با عمق کم روی این سنگ انجام شده بود. همچنین با توجه به قابل پیش‌بینی نبودن سنگ‌های مریخی و نیروی مورد نیاز برای عملیات سوراخ‌کاری، پیش از انجام این ماموریت در مریخ، روی زمین هشت نوع مته مختلف بیش از 1200 عملیات سوراخ‌کاری روی 20 نوع سنگ مختلف زمینی انجام داده بودند تا از موفقیت این عملیات اطمینان لازم کسب شود.

این مریخ‌نورد در آینده نیز عملیات سوراخ‌کاری را بر روی سنگ‌های دیگری ادامه خواهد داد. طبق برنامه در صورتی که مشکلی ایجاد نشود ماموریت این مریخ‌نورد تا دو سال مریخی (معادل 668 روز مریخی) ادامه خواهد داشت و در این مدت این ربات هوشمند امکان وجود حیات در گذشته مریخ، سکونت‌پذیری، وضعیت جوی و زمین‌شناسی و نقش آب در سیاره را بررسی خواهد کرد

 

نجوم...
ما را در سایت نجوم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : میلاد احمدی milad7813 بازدید : 204 تاريخ : دوشنبه 14 اسفند 1391 ساعت: 21:12

همراه با زحل، اورانوس و نپتون، مشتری یکی از غول­های گازی منظومه شمسی است. جرم آن به تنهایی دو برابر و نیم مجموع دیگر سیارات است. جرم داخلی آن را عمدتاً هیدروژن (71%) و هلیوم (24%) تشکیل می­دهد و 5% باقی­مانده به عناصر سنگین­تر اختصاص دارد. از اینرو ترکیبات آن همچنان شبیه سحابی خورشیدی­ای است که از آن ساخته شد. جالب است بدانید اگر مشتری جرم بیشتری داشت، قطر آن عملاً کاهش می­یافت، بنابراین حجم آن حداکثر حجمی است که یک سیاره با این ترکیبات می­تواند داشته باشد.

مشتری (در پارسی : اورمزد - هرمز ) بزرگترین سیاره منظومه شمسی و اولین سیاره گازی آن است .

ویژگی های عمومی

آن سوی مریخ از کمربند سیارکی به اندازه تقریبا 3 AU عبور می کنیم و به بزرگترین سیاره مشتری گون یعنی مشتری که به خاطر نام سلطان خدایان اولمپیا نام گذاری شده است می رسیم .به دلیل اندازه بسیار بزرگ و ضریب بازگشت زیاد آن (0/51) مشتری در آسمان شبهای زمین به خصوص در نقطه مقابله یک سیاره خیلی روشن است . این سیاره دارای شصت وهفت قمر میباشد و چهار قمر بزرگ آن که به اقمار گالیله ای معروف اند یو، اروپا، گانمید و کالیستو نام دارند. همچنین حلقه نازکی به دور آن در گردش است که به علت زاویه نامناسب به نسبت ما از روی زمین قابل رویت نیست. مشتری دارای میدان مغناطیسی بسیار قوی میباشد .فاصله متوسط آن تا خورشید 778 میلیون کیلومتر، دوره تناوب نجومی آن 11/8 سال بوده و دارای حجمی 1319 برابر زمین و جرمی 317/9 برابر زمین میباشد.و چگالی برابر 0.239 است.

حرکتها

مدار مشتری حول خورشید خروج از مرکز کمی دارد (e= 0.0484) و تنها به اندازه 1.31 نسبت به دایره البروج متمایل است ،نیم محور بلند مدار آن 502028 است این سیاره مدار خود را در 11.862 سال زمینی طی می کند . دوره تناوب هلالی 398.88 روزه ی آن دلالت بر این دارد که مشتری هر سال حدود یک ماه دیر تر به نقطه مقابله بر می گردد. از آنجایی که فقط می توانیم جو فوقانی مشتری را ببینیم دوره تناوب چرخش سیاره به وسیله دوره تناوب چرخش اشکال جوی آن ،با اندازه گیری انتقال دوپلری نور از لبه های نزدیک و دور شوندهو با مطالعه چرخش ساختار میدان مغناطیسی تعیین می شود .(دوره تناوب میدان مغناطیسی معمولی ترین پایه برای آهنگ چرخش است و دوره تناوب چرخش پیکره نامیده می شود .)در میابیم که محور چرخشی مشتری 3 درجه و 7 دقیقه قوس نسبت به محور مداری آن تمایل دارد ، اما دوره تناوب چرخشی نجومی آن  9 ساعت و 50 دقیقه در استوا تا 9 ساعت و 55 دقیقه در عرضهای جغرافیایی بالاتر تغییر می کند .آهنگ پیکره 9 ساعت و 55/5 دقیقه می باشد . از این رو ، جو گازی شکل مشتری یک چرخش جزءی نشان می دهد : در استوا سریعترین و در قطبین آهسته ترین .(خورشید نیز به طور جزءی می چرخد ،زیرا آن هم یک سیال است .)ساختار چرخشی جو مشتری مشابه سلول های هادلی و باد های تجاری ویژه در سطح زمین است . چرخش بسیار سریع مشتری سبب پخی زیاد آن می شود . 

ساختار

ساختار سیاره ی مشتری از 88 درصد هیدروژن 11 درصد هلیم و یک درصد یگر از سایر عناصر نظیر متان آمونیاک و مواد مرکبی شامل هیدروژن کربن نیتروژن و اکسیژن تشکیل شده است.

مشتری از لایه ابری به  ضخامت50  کیلومتر پوشیده شده که این ابر را کریستالهای آمونیاک تشکیل داده وبه صورت نوارهایی با عرض جغرافیایی متفاوت مرتب شده(نوارهای روشن در میان کمربندهای تیره رنگ).

رنگ نارنجی و قهوه ای ابرهای مشتری به علت ترکیبات فسفر و سولفور است که در معرض پرتو های فرابنفش خرشید قرار گرفته است.ابرهای تیره تر در عمق بیشتری از جو شکل گرفته اند و ابرهای روشن فوقانی از جنس آمونیاک متبلور مانندپوشش روی آنها قرار گرفته اند.

ویژگی های رصدی

این سیاره نورانی تر از همه ستاره ها دیده می شود و پس از سیاره زهره، مشتری دومین سیاره درخشان در آسمان است.

قدر ظاهری سیاره مشتری در پرنور ترین حالت به حدود 6/2- می رسد

 

نجوم...
ما را در سایت نجوم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : میلاد احمدی milad7813 بازدید : 130 تاريخ : دوشنبه 14 اسفند 1391 ساعت: 21:12

اطلاعات کلی

فاصله از خورشید :

حداقل:46000000 کیلومتر

متوسط:58000000 کیلومتر

ماکزیموم:70000000 کیلومتر

خروج از مرکز 0.2056

دوره تناوب حرکت انتقالی به دور خورشید : نجومی 88 روز ، هلالی 116 روز

سرعت مداری : 48 کیلومتر بر ثانیه

فاصله از زمین :

کمترین: 91000000 کیلومتر

بیشترین:206000000 کیلومتر

قطر : 4860 کیلومتر

حجم:0.06 برابر حجم زمین

جرم:0.054 جرم زمین

چگالی : 0.99 چگالی زمین

سرعت گریز : 4.2 کیلومتر بر ثانیه

دوره تناوب حرکت وضعی به دور محور:58.7 روز

دما:

حداقل:-183 C

حداکثر: 427 C

نسبت بازتاب: 0.06


عطارد یا تیر نزدیک ترین سیاره به خورشید و نیز دومین سیاره کوچک شناخته شده است [البته پس از حذف پلوتون از فهرست سیارات، به رتبه اول ارتقاء یافت] .هر سال در حدود سه بار به عنوان ستاره درخشان شامگاهی در نزدیکی افق غروب خورشید و نیز به عنوان یک ستاره صبحگاهی ظاهر میشود.به خاطر سرعت کم آن نسبت به زمین از لحاظ افسانه ای ،خدای پرواز نامیده می شود.

 

ساختار

عُطارِد یکی از چهار سیاره خاکی(جامد)منظومه شمسی است و مشابه زمین یک پوسته سنگی دارد.عطارد نزدیک ترین سیاره ی منظومه شمسی به خورشید است .این سیاره با شعاع متوسط 7.Km 2439 کوچکترین سیاره منظومه شمسی می باشد.عطارد حتی کوچکتر-البته چگالترـ از بزرگترین اقمار طبیعی منظومه شمسی یعنی گانیمد و تیتان است.

جنس هسته عطارد شامل ٪70 فلز و ٪30 سیلیکات است.عطارد با چگالی g/cm³5.427دومین سیاره چگال منظومه شمسی محسوب می شود که تنها اندکی کمتر از چگالی g/cm³5.515 سیاره ی زمین است. اگر اثر فشردگی گرانشی در محاسبه چگالی حذف می شد،عطارد با چگالی g/cm³5.3 در مقابل چگالی g/cm³ 4.4 زمین متراکم ترین سیاره منظومه شمسی محسوب می شد. همان طور که چگالی زیاد زمین نتیجه ی مستقیم فشردگی گرانشی در ساختار درونی و مخصوصا در هسته ی آن است چگالی عطارد می تواند بیانگر جزئیات ساختار داخلی آن باشد. عطارد خیلی کوچکتر از زمین است همچنین قسمتهای داخلی آن تقریبا فاقد یک فشردگی گرانشی قوی هستند، بنابراین برای داشتن چنین چگالی بالایی هسته این سیاره باید بزرگ و غنی از آهن باشد. زمین شناسان برآورد کرده اند که احتمالا هسته ی عطارد تقریبا ٪42 از حجم کل این سیاره را اشغال کرده باشد. برای زمین این نسب ٪17 است.تحقیقات اخیر احتمال مذاب و گدازه ای بودن هسته را بشدت تایید می کند.این موضوع در حالی است که اطراف هسته را جبه ای متشکل از سیلیکات به قطر 700-500کیلومتر احاطه کرده است. طبق اطلاعات حاصل از ماموریت مارینر 10 و مشاهدات از زمین ،ضخامت قشر پوسته ای در حدود 300-100 کیلومتر است.یک مشخصه عوارض سطح عطارد وجود شیارهای باریک (گسل) و کوچک بی شماری در سطح آن است که می توانند تا صدها کیلومتر امتداد داشته باشند.به نظر می آید این شیار ها به علت سرد ومنقبض شدن هسته و جبه سیاره در زمانی که پوسته قبلا سفت شده بود بوجود آمده باشد. هسته ی عطارد بیشتر از هر سیاره بزرگ منظومه شمسی دارای آهن است و چندین تئوری برای توضیح آن پیشنهاد شده است. مقبول ترین و رایج ترین تئوری این است که عطارد درآغاز دارای یک نسبت فلز- سیلیکات (مانند شهاب سنگ های عادی)– اشاره دارد به نوعی جسم صخره ای در منظومه شمسی- دارای نسبت مشابهی از آهن و سیلیکات بود و جرم آن تقریبا 2.25 برابر جرم فعلی بوده است.به هر حال در اوایل تاریخچه منظومه شمسی عطارد با یک خورده سیارک که تقریبا1.6 برابر جرم آن بوده وابعاد آن صدها کیلومتر بوده است برخورد کرده.این برخورد باعث شده تا مقدار زیادی از پوسته و جبه ی اولیه از سیاره جدا شود و هسته داخلی آن دست نخورده باقی بماند تا قسمت بزرگی از سیاره را تشکیل دهد.فرایند مشابه که به نام "فرضیه ی ضربه ی بزرگ" شناخته می شود در موردشکل گیری قمرزمین(ماه)ارائه شده است.

ویژگی های رصدی

این سیاره همیشه نزدیک خورشید قابل رویت است و بیشترین فاصله زاویه ای آن از خورشید 28 درجه است پس مدت زمانی که می توان ان را در آسمان دید بسیار کم است .این سیاره را زمانی با چشم برهنه میتوان دید که خورشید زیر خط افق باشد، اما میتوان با حذف نور های خورشید توسط تلسکوپ آن را در روز نیز دید .

رمان رصد این سیاره

میتوانیم عطارد را در زمان های خاصی یعنی هنگام طلوع یا غروبخورشید رصد کنیم که بستگی به وضعیت مداری آن دارد بیشترین فاصله ای که ممکن است عطارد از خورشید داشته باشد 28 درجه است و ما فقط میتوانیم آن را با چشم غیر مسلح بین 20 تا 28 درجه ای خورشید ببینیم که این موضوع کار رصد این سیاره را کمی سخت میکند

 

ماموریت های فضایی

در سال‌ ۱۹۷۴ میلادی، سفینهٔ مارینر 10 آمریکا، از نزدیکیسیاره تیر گذشت و توانست ۶۴۸ عکس خوب، از حدود ۵۰٪ سطح سیاره، که در آن هنگام در برابرخورشید واقع شده بود، گرفته و مخابره کند.عکس‌ها نشان می‌دهند که سطح تیر نیز چون ماه، دارای کوه‌ها و نیز دره‌های فراوانی است که به نظر می‌آید به علت بمباران مداوم صدهاهزار سنگ آسمانی صورت گرفته باشد.زمان این بمباران‌ها شاید بلافاصله پس از پیدایش و تکوین دستگاه خورشیدی بوده‌است.ارتباط بامارینر 10 در 74مارس 1975 قطع شد.

عکس‌هایی که فضاپیمای «مسنجر» ناسا از عطارد برداشته‌است شواهد فعالیت «گسترده» آتشفشانی بر سطح این سیاره را آشکار می‌کند.

در تیر، درهٔ بزرگی به قطر تقریبی 1300 کیلومتر وجود دارد که اطراف آن را کوه‌های به نسبت بلندی که ارتفاع برخی از آن‌ها به یک و نیم کیلومتر نیز می‌رسد، احاطه کرده‌اند.برخی از این گودی‌ها، شاید به علت جریان مواد مذاب آتشفشانی قدیمی، صاف و تیز شیار شیار شده‌اند.

در سال ۲۰۰۴، فضاپیمای دوم ناسا (مسنجر) زمین را به مقصد عطارد ترک کرد. این فضاپیما اولین عبورش (fly-by) را از کنار عطارد در ژانویه 2008 انجام داد. در سال 2011، پس از سه بار عبور از کنار سیاره، فضاپیما وارد یک مدار بیضوی به­دور آن شد. شاید تعجب کنید که ورود به مداری به­دور عطارد هفت سال طول می­کشد، اما این کار از آنچه تصور می­شود مشکل­تر است. هر فضاپیمایی که به سمت عطارد حرکت می­کند، به تعبیری در حال سقوط به طرف خورشید است و در نتیجه انرژی جنبشی قابل ملاحظه­ای به­دست می­آورد. بنابراین مشکل رسیدن به آنجا نیست، بلکه کم کردن سرعت تاحدی است که بتوان در مدار قرار گرفت. عملاً انرژی لازم برای گردش به­دور عطارد بیش از فرار از منظومه شمسی است. اروپا و ژاپن در حال طراحی مأموریتی مشترک به عطارد هستند که قرار است در سال 2013 شروع شود. فضاپیمای بپی­کولومبو (BepiColumbo) در سال 2017 به عطارد خواهد رسید.

در بررسی‌هایی که در سال 1990م از روی زمین در مورد سیارهٔ تیر به عمل آمد، دیده شد که دو ناحیه بر روی سطج این سیاره از نقاط دیگر بسیار داغ ترند، علت آن را تأثیِر توأم گردش‌های وضعی و انتقالی تیر در حفظ گرمای گرفته شده از خورشید دانستند. زیرا مدت یک شبانه روز در تیر دو سوم مدت یک سال آن است .

اساطیر

«عطارد» در ادبیات فارسی و عربی،«دبیر فلک» نیز خوانده شده‌است. نام اروپایی این سیاره Mercury از واژه‌ای لاتین گرفته شده که در مقابل نام یونانی هرمس است. خدائی که پیغام برنده برای خدایان دیگر بوده و به همین دلیل هرمس در اغلب تصاویر با صندلهای بالدار کشیده می‌شود. علاوه بر پیغام‌رسانی، او نگهدار بازرگانان و مسافران بود. مرکوری در ادبیات افسانه‌ای یونان و روم، خدای سخن‌وری و نویسندگی است.

به اعتقاد یوهان مرسیه رئیس دانشکده علوم اختری دانشگاه پاریس در مقاله ای که در اواخر سال ۲۰۰۹ منتشر شد احتمالا تیر یکی از ماه‌های سیارات داخلی منظومه خورشیدی بوده که از گرانش مادر خود جدا شده و به دام خورشید گرفتار گشته.

 

اهله

عطارد مانند ماه در هنگام رصد دارای اشکال گوناگونی همچون هلال، تربیع، تثلیث و بدر است . سیاره عطارد در زمانی که به صورت هلال است پرنورتراز زمانی است که به صورت هلال دیده میشود. این موضوع اینگونه توجیه میشود که عطارد در زمان هلال نسبت به زمانی که در حالت کامل قرار دارد فاصله کمتری تا زمین دارد.البته در حالت بدر نیز عکس همین قضیه صادق است . یعنی وقتی که تمام سطح عطارد از نظر ما روشن است از ما دورتر است بنابراین ما آن را کم نور تز ار حالت هلال میبینیم.

میدان مغناطیسی

حدود 75 درصد از جرم عطارد را هسته آهنی تشکیل میدهد.عطارد یک میدان مغناطیسی ضعیف دارد که شدت آن حدود 1% میدان زمین است. حضور این میدان مغناطیسی غیرمنتظره است، چرا که عطارد بسیار کوچک‌تر از زمین بوده، به کندی می‌چرخد. بر اساس نظریه دینامو، جریان مواد مذاب و رسانای الکتریکی درون هسته، به تولید میدان مغناطیسی می‌انجامد. این میدان مغناطیسی را نمی‌توان به‌جامانده از دوره‌های اولیه دانست، چرا که عقیده بر این است که در گذشته، دمای درونی سیاره از نقطه بحرانی کوری تجاوز کرده است. بنابراین باید پذیرفت که قسمتی از هسته به صورت مذاب می‌باشد. نجوم...
ما را در سایت نجوم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : میلاد احمدی milad7813 بازدید : 193 تاريخ : دوشنبه 14 اسفند 1391 ساعت: 21:12

گازهای اصلی تشکیل دهندۀ اتمسفر زمین، یعنی نیتروژن و اکسیژن، گاز گلخانه­ای نیستند. دلیل آن این است که گازهای دو­اتمی مانند این دو، اشعۀ فروسرخ را نه جذب و نه تابش می­کنند. دی­اکسید کربن گاز گلخانه­ای اصلی در اتمسفر است. برای اعصار متمادی درصد آن در جو پایدار مانده است، اما متأسفانه سوختن سوخت­های فسیلی (که دارای کربن ذخیره شده هستند) به سرعت در حال افزایش دی­اکسید کربن است که به­طور قطع بیشترین سهم را در این حقیقت که دمای زمین درحال بالا رفتن است، دارد - پدیده­ای موسوم به گرم­ شدن زمین.

بخار آب یکی از گازهای گلخانه­ای است که عملاً بیشترین سهم را در اثر گلخانه­ای دارد، یعنی چیزی بین 36% تا 66% . مقدار بخار آب موجود در هوا از جایی به جای دیگر تفاوت چشمگیر دارد، اما در کل، فعالیت انسان بر میزان غلظت آن تأثیر مستقیم ندارد (مگر در جاهایی مثل زمین­های آبیاری شده) و اثرات آن بر آب­ و هوای زمین ثابت مانده است.

هم­ اکنون مقدار دو گاز گلخانه­ای دیگر هم در حال افزایش است:

  • 1)توانایی حفظ حرارت در متان 20 برابر دی­اکسید کربن است. ما هر ساله 500 ملیون تن متان به جو اضافه می­کنیم. این کار از طریق پرورش دام، معادن زغال­سنگ، کندوکاو برای نفت و گاز طبیعی، مزارع برنج و پوسیدگی زباله در محل انباشت آن صورت می­گیرد.
  • 2)هرساله بین 7 تا 13 ملیون تن اکسید نیتروژن، ناشی از کودهای نیتروژنی، فضولات حیوانی و انسانی و اگزوز خودروها، به جو وارد می­شود.

بیش از دو درجه افزایش در دمای متوسط زمین می­تواند عواقب بسیار زیان­باری برای نسل بشر به بار آورد و به­همین دلیل موضوع با­ جدیت در حال پی­گیری است.

گرم شدن کلی کره زمین به معنای افزایش میانگین دمای سطح زمین است.از اواخر سال های 1800 میانگین دمای کلی 0.4 تا 0.8 درجه سانتی گراد افزایش یافته است.بسیاری از کارشناسان پیش بینی کرده اند که میانگین دمای زمین در سال 2100 ، 1.4 تا 5.8 درجه سانتی گراد افزایش خواهد یافت.این مقدار افزایش بیشترین مقداری است که ظرف هزار سال اخیر برای زمین پیش آمده است.

دانشمندان نگران این مشکل هستند که انسان ها و اکوسیستم های طبیعی نتوانند خود را با این تغییرات سریع آب و هوایی وفق دهند.اکوسیستم شامل ارگانیزمهای زنده و محیط فیزیکی در یک محدوده مشخص است.این گرم شدن عمومی می تواند منتج به ضرر های فراوانی شود به همین دلیل کشور هایی در سراسر جهان به منظور کنترل این بحران قرار دادی را با نام پروتوکل کیوتو طرح کرده اند.

نجوم...
ما را در سایت نجوم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : میلاد احمدی milad7813 بازدید : 131 تاريخ : دوشنبه 14 اسفند 1391 ساعت: 21:12